۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه

پونزه- بشر دوباره به جنگل پناه خواهد برد


تــَگــَرگو داشتي؟

اول بارون بود و نم نم، بعد كم كم جدي شد و يهو شد تگرگ.

بعد هم تگرگ تند شد. تــَق تــَق تــَق تــَق تـَــتـــَتــَتــَتــَتــَق..

خيلي شديد بود. شيشه ها مي لرزيدن. ترسيده بودم. تــَتــَتــَتــَتــَتــَتــَق...

حس مي كردم الان سقف مياد پايين.

مي خواستم برم يه جايي كه در امان باشم، جايي نبود. هيچ جا.


امروز فهميدم ما آدما چه قدر بي پناهيم.

بي پناه بودم امروز.
بي پناه.




پ.ن: عنوان از اين شعر فريدون مشيري انتخاب شده.

۱ نظر:

SHoOKii گفت...

عـــــــــالـــــــــــی بود
D: